گلدان شمعدانی

رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط

گلدان شمعدانی

رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط

گلدان شمعدانی

ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض
گردش ماهی ها
روشنی ،من ،گل، آب
پاکی خوشه زیست
مادرم ریحان می چیند
نان و ریحان و پنیر
آسمانی بی ابر اطلسی هایی تر
رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط
نور در کاسه مس چه نوازش ها
می ریزد
نردبان از سر دیوار بلند ،صبح را روی
زمین می آرد
پشت لبخندی پنهان هرچیز
می روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه از پل از رود از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
.
.
.
.
.
.
"بنـــارش" در اصطلاح معماری به معنای "میــــــزان کردن"این واژه را بنـــــــــار هم گویند.شاید که این درگاه مجازی،مجالی برای میــــزان کردن خـــود باشـــد .



۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

می دانی بزرگواری چیست؟

اینکه توانمند و پر قدرت و سخن دان باشی اینکه سرشار از هنر و معرفت و استعداد باشی اینکه تمام توانمندی هایت را شناخته باشی و پرورده باشی و سختی کشیده باشی،اینکه همیشه بدرخشی اینکه رودست نداشته باشی اما..

اما وظیفه ات را در برابر یکی بدانی و در برابر او خاضع باشی.

دریا باشی و گه گاه دلخسته ای نگاهی گنگ به عظمت تو بیاندازد و بی آنکه حتی ذره ای اعماق و ابعاد تو را درک کرده باشد به قدر دلتنگی اش از افق آرام وجودت نوش کند و بگذرد و تو به همین مقدار راضی و خشنود باشی و شاکر...

بهترین راننده جاده باشی با سالها تجربه و خاطره و تلخی و شیرینی اما وقتی آن یک نفر به تو گفت باید بر دست یک راننده دیگر بنشینی و فقط برایش چای بریزی دم در نکشی و به او اعتماد کنی و کارت را با اخلاص و رضایت انجام دهی!

اصلا چرا سخت بگیریم،هیچی نباشی هیچ کاری نکرده باشی کلی هم زمین خورده باشی و سرشکسته شده باشی اما دم یک بزرگواری را ببینی و حرف گوش کن خوبی هم باشی،همین قدر کافیست که تو هم بزرگواری شوی بی مثل و مانند...

اصلا چرا این همه نطق کردم!بزرگواری یعنی اینکه از یک بزرگوار جرف شنوی داشته باشی،همین...


-باز من اظهار نظر کردم!!

-سال نو مبارک

۳ نظر ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۴۷
T.B